بسم رب المهدی عج
چرا غرب (آمریکا و اروپا) این قدر اصرار بر ترویج فرهنگ همجنسگرایی دارد، مگر چه فایدهای برای آنها دارد؟
در ترویج هر گونه ناهنجاری در روابط جنسی و از جمله همجنسگرایی، علل و اهداف بسیار متعدد و متفاوتی نهفته است که ذیلاً به برخی از آنها اشاره میگردد:
هر مکتب و دینی زیربنایی دارد که همان هدفش قرار میگیرد. لذا تمامی قوانین و «بایدها و نبایدها»یش باید منطبق با آن زیربنا و هدف باشد. یعنی قوانین باید به گونهای باشد که مجری آن را به هدف نزدیک نماید.
به عنوان مثال: در مکتب کمونیسم (مارکسیسم)، اقتصاد مشارکتی هدف است، به همین دلیل زیربنای هر امری قرار میگیرد و همهی قوانین نیز برای تحقق این هدف تدوین میشود. در مکاتب دیگر مانند: فرویدیسم، داروینیسم، لهینیسم، فمینیسم و ... نیز همین طور است.
در اسلام عزیز و غنی نیز هدف نیل و قرب به کمال مطلق، هستی محض «الله جل جلاله» تعریف شده است و زیربنای هر امری نیز اوست. لذا فرمودهاند که هر امری باید به قصد غربت و به سوی آن هدف و برای آن انجام پذیرد.
در مکتب سرمایهداری یا به اصطلاح «لیبرال دمکراسی» غرب نیز «اقتصاد آزاد و سرمایهداری»، هدف و زیربناست. در این مکتب، کمال و طبقهی انسان به میزان برخورداری او از ثروت بستگی دارد و به همین دلیل حتی انسانها بر اساس ثروتشان به «درجات یک تا سه» تقسیم کردهاند. لذا هر تعریف یا قانونی که تبیین و ارائه میکنند و هر کاری که می کنند (حتی جنگ یا صلح) برای رسیدن به همان هدف «سرمایهداری» صورت میپذیرد.
روابط جنسی (به هر شکلی که باشد)، نقش بسیار اساسی و مهمی در چگونگی ساختار و روابط فرد و اجتماع دارد و به جرأت میتوان اذعان نمود که از محورهای اصلی چگونگی شاکلهی اقتصاد و درآمد است. به همین دلیل نقش مستقیم و غیر مستقیمی حتی در فرهنگ و سیاست ایفا مینماید.
اگر فقط با یک نگاه کوتاه و سطحی بنگیریم، حتی انواع منابع مشاغل و درآمدی که چگونگی روابط جنسی (اعم از صحیح یا نا صحیح) به صورت مستقیم یا غیر مستقیم در آن نقش دارد، قابل شمارش نیست.
پس، در مکتب و فرهنگی که همه چیز اقتصاد سرمایهداری است و انسانهای درجه دو و سه باید در راه سعادت و فربهتر شدن انسانهای درجه ی یک (سرمایهداران) قربانی شوند، هیچ نوع از رفتارها و روابط جنسی نباید محدود یا ممنوع شوند. چرا که هر کدام زمینهی بازار کار و درآمد کلانی را برای آنها فراهم میسازد.
عمده جاذبهی اغلب سرمایهگذاریها بر محور «روابط جنسی» استوار است. به عنوان مثالی روشن: عرصهی مشروبات الکلی از کارخانجات تولیدی گرفته تا حمل و نقل و توزیع، کشاورزی گندم یا انگور یا ...، تا فروشگاهها، بارها، کازینوها، دهها هزار شبکه تلویزیونی و ماهوارهای، بیش از این تعداد شبکههای اینترنتی، مراکز طراحی و تولید مد و بالتبع بازار، گروههای موسیقی و میدان گستردهی درآمدزای آن، تولید فیلمهای سینمایی، تلویزیونی، ویدیویی و ... و هزاران منبع درآمد دیگر، همه بر محور روابط جنسی (سکس) استوار هستند. لذا هر چه محدودیتهای روابط بیشتر برداشته شوند، رونق اقتصاد آنها بیشتر خواهد بود. دقت شود که امروزه بیشترین سرمایهگذاری به عرصهی «رسانهی» اختصاص یافته است. عرصهای که ابزارهای متفاوتی چون: فیلم و سینما، رادیو و تلویزیون، مجلات و نشریات، شبکههای ماهوارهای، سینمای شخصی و خانوادگی و ... همه در زیر مجموعهی آن قرار میگیرند و «سکس» پر کششترین جاذبهی رسانه است.
برداشتن محدودیتهای روابط جنسی، فقط منحصر به محرم یا نامحرم و یا ازدواج یا زنا نیست، بلکه ابعاد گستردهتر دیگری دارد که از جمله آنها «همجنس گرایی» است که میتواند بازاری مشابه روابط آزاد جنسی بین زن و مرد ایجاد نماید.
بدیهی است مقولهای به این مهمی و فراگیر، نقش مستقیمی در سیاست نیز ایجاد مینماید، چرا که ملتها اگر فرهنگ جداگانه و قیودی خاص خود داشته باشند، نه نفوذ غیر را نمیپذیرند، بلکه این بازار محدود می گردد. لذا شاهدیم که ترویج فرهنگ منحط و مضر همجنسگرایی در غرب، تنها در فیلم و عکس، بلکه توسط سران دولتها در محافل رسمی مانند مجلس مطرح میگردد. تا آن جا که شخص و شخصیتی چون «اوباما»، عمل به وعدهی آزادتر ساختن همجنس گرایی در ارتش آمریکا را اولیتر از وعدهیهای اساسی دیگر چون مهار تورم، اشتغالزایی، انحلال زندان گوانتامو و ... میداند و به آن عمل میکند. و یا شاهدیم از جمله مواردی که نظام جمهوری اسلامی ایران را محکوم میکنند، ممنوعیت زنا یا همجنسگرایی است!
یا سوئیس با افتخار اعلام میکند که 70 درصد از نمایندگان مجلسش همجنسگرا هستند، یا وزیر آلمانی به صورت رسمی با همجنس خود (مرد) ازدواج میکند و خبرش رسانهای میشود یا انگلیس این مقوله را به مجلس برده و به عنوان یک قانون تصویب میکند.
در خاتمه دقت داشته باشید که «همجنسگرایی» از اصول اولیهی سازمان شیطانپرست «فراماسون» است و تمامی حکومتها و سردمداران سیاسی و اقتصادی غرب فراماسون هستند. لذا فراماسون برای گسترهی قدرت سیاسی خود، اصرار غیر قابل وصفی بر گسترش این فرهنگ در میان ملل دیگر دارد.