بسم رب المهدی عج
لعنت، فحش یا
ناسزا نیست. بلکه به معنای «دور از رحمت» است.
مگر لعن کردن بد
نیست، پس چرا در زیارت عاشورا این همه لعن وجود دارد؟
پنظر به این که این
شبهه بسیار شایع شده است باید به سه نکتهی بسیار مهمی که در ذیل به صورت خلاصه
اشاره میگردد، توجه شود:
نکته اول – چه کسی
گفته که مطلق لعن کردن بد است؟! این انحراف را دشمنان اسلام شایع کردند تا کسی با
لعن کردن دشمنان خدا، رسول (ص)، اهل بیت (ع) و اسلام و مسلمین، بغض آنها را در دل
و کلام نپروراند، علیه ظالمین روشنگری و ضد تبلیغ صورت نپذیرد و لعن معاویه و یزید
دیروز به «مرگ بر آمریکا، انگلیس و اسرائیل امروز نیانجامد»، تا آنها بتوانند راحتتر
به ظلم و جنایات خود ادامه دهند.
خداوند متعال خود در
قرآن کریم نه تنها کفار، منافقین و حتی دروغگویان [کاذبین] را لعن کرده است، بلکه
به لعن کردن انبیای الهی نیز تصریح نموده است، به ویژه لعن کفار بنیاسرائیل:
«لُعِنَ الَّذینَ
کَفَرُوا مِنْ بَنی إِسْرائیلَ عَلى لِسانِ داوُدَ وَ عیسَى ابْنِ مَرْیَمَ
ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ» (المائده، ۷۸)
ترجمه: از بنى
اسرائیل آنان که کافر شدند بزبان داود و عیسى بن مریم لعنت و نفرین شدند. و این
براى همان عصیانى بود که ورزیدند و اصولا مردمى تجاوز پیشه بودند.
خداوند متعال حتی
راجع به کسانی که پس از ایمان کافر میشوند [مانند همان اقوامی که به رغم ادعا
مسلمانی، اهل بیت(ع) را کشتند، یا امروز مثل حکام عرب کمر به قتل مسلمین بستهاند]
به لعنت خدا، ملائک و همهی انسانها اشاره مینماید و این لعنت را جزای آنها میشمارد
– یعنی میفرماید نه تنها مردم آنها را لعنت میکنند، بلکه این دعای آنها مستجاب
است و به عذابشان افزوده میگردد:
«أُوْلَئکَ
جَزَاؤُهُمْ أَنَّ عَلَیْهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ وَ الْمَلَئکَةِ وَ النَّاسِ
أَجْمَعِینَ» (آل عمران، ۸۷)
ترجمه: آنها جز
ایشان است که نفرین خدا و فرشتگان و مردم، همه، بر آنها باشد.
«إِنَّ الَّذینَ
کَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ کُفَّارٌ أُولئِکَ عَلَیْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ
الْمَلائِکَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعینَ» (البقره، ۱۶۱)
ترجمه: همانا کسانى
که کافر شده و در حال کفر مردند لعنت خدا و ملائکه و همه مردم شامل حال ایشان
است. (دقت شود که این لعنت کردن به مسلمین یا شیعیان اختصاص نیافته است، بلکه میفرماید
جمیع انسانها آنها را لعنت میکنند).
نکتهی اول – لعنت،
فحش یا ناسزا نیست. بلکه به معنای «دور از رحمت» است. بدیهی است که آدمیان را میتوان
از این لحاظ به دو دسته تقسیم نمود: یا در ظل رحمت الهی قرار دارند و یا دور شده
از رحمت و «ملعون» هستند. و مهم است که انسان بداند چه کسانی با چه ویژگیهای در
ظل رحمت هستند و چه کسانی ملعون؟ تا نسبت به هر ظالمی نگویند: از کجا معلوم، شاید
او هم به بهشت رود؟ این خرافهها القائات شیطانی حکام جور و مفسدین و نفی مسلمات
دین است.
نکتهی سوم و حایز
اهمیت – زیارت عاشورا، صرفاً زیارت امام حسین علیهالسلام نیست، بلکه زیارت و حضور
و در محضر ایشان در روز عاشورا و صحنهی کربلا است. فرق دارد که مسلمان در حال
آرامش و در مکه و مدینه و ... خدمت امامی برسد یا در میدان جنگ. زیارت عاشورا،
زیارت امام در میدان جنگ است.
بدیهی است وقتی
مسلمان در میدان جنگ در محضر امام (ع) قرار میگیرد، باید سریع جهت خود را مشخص و
اعلام مواضع کند و بیان دارد که بر مبنای چه شناخت و اعتقادی، در کدام جبهه قرار
دارد؟ لذا اگر دقت کنیم، متوجه میشویم که زیارت عاشورا، سراسر اعلام مواضع خودمان
به حضرت امام (ع) است. میگوییم: «انی اتقرب» یا «لعنة الله منی» و ... .
در این زیارت دوست
شناسی و دشمنسناسی «تولی و تبری» خودمان را به حضرت امام (ع) اعلام میداریم و
بیان مینماییم که چه کسانی را در «ظل رحمت الهی»، یعنی هدایت شده و هدایت کننده –
و چه کسانی را دور از رحمت، یعنی منحرف و منحرف کننده «ملعون» میشناسیم.
در این زیارت حتی به
بصیرت و عمق دشمنشناسی خود اذعان مینماییم تا معلوم شود که جهتگیری ما از سر
احساسات یا عادت یا فرهنگ غالب نیست [که غالباً فرهنگ غالب در دنیا همان فرهنگ
یزیدی است]. بلکه از روی شناختی صحیح و اعتقادی راسخ به اسلام ناب میباشد.
لذا پس از سلام و
جمیع سلامها تا ابد، به آن حضرت عرض میکنیم:
«فَلَعَنَ
اللَّهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ عَلَیْکُمْ اَهْلَ
الْبَیْتِ وَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقامِکُمْ وَاَزالَتْکُمْ
عَنْ مَراتِبِکُمُ الَّتى رَتَّبَکُمُ اللَّهُ فیها وَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً
قَتَلَتْکُمْ وَلَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدینَ لَهُمْ بِالتَّمْکینِ مِنْ
قِتالِکُمْ ...».
یعنی اذعان میکنیم
که ما نه تنها در دوست شناسی و دشمنشناس ظاهرنگر و احساساتی و دمدمی و اسیر موج،
جوّ و شایعات نیستیم، بلکه کاملاً با بصیرت امور را تعقیب میکنیم. لذا ابتدا نه
یزید و شمر، بلکه بنیانگذاران جریان انحرافی و پایهگذاران ظلم را لعنت میکنیم. و
ظلم را نیز صرفاً در کشتن، ترور یا قتل عام نمیبینیم، بلکه میگوییم: ظلم بزرگتر
دور کردن شما از مقام و رتبهای [خلافت و حکومت] است که خدا آن را برای شما قرار
داده است و نه برای جهال و ظالمین. و در درجهی آخر لعنت میکنیم [دور از رحمت میشناسیم]
کسانی را اقدام به جنگ کردند. و نه تنها آنان را، بلکه هر کس یا جریانی که به آنان
کمک کرده است. و اعلام برائت از آنان میکنیم و با بیان «الی یوم القیامة» اذعان
میکنیم که این موضعگیری، فقط مخصوص یک حادثه در یک برهه از تاریخ نیست، بلکه
همیشگی است.
پرسش: چرا در زیارت عاشورا که این همه در مورد فضایل آن سخن است لعن و نفرین وجود دارد؟ آیا کل خاندان هایی که مورد لعن و نفرین قرار می گیرند لایق نفرین هستند آیا افرادی از این خاندان ها نبوده اند که راهشان از خاندانشان جدا باشد؟
پاسخ: در مورد لعن، باید گفت لعن به معناى دورى از لطف و رحمت الهى نسبت به کافران و ظالمان در قرآن نیز آمده است «ان الله لعن الکافرین و اعد لهم سعیرا؛ خداوند کافران را لعن می کند و عذاب را برای آنان آماده کرده است» (احزاب، ایه ۶۴). و همچنین کسانی که پیامبر را آزار داده اند مورد لعن قرار گرفته اند. «ان الذین یؤذون الله و رسوله لعنهم الله فی الدنیا و الاخره؛ کسانی که خداوند و پیامبرش را آزار می دهند خداوند آنان را در دنیا و آخرت مورد لعن قرار می دهد» (احزاب، آیه ۵۷). به طور کلی گروه هاى زیر طبق آیات قرآن مجید، ملعون به شمار مى روند:
۱ – کتمان کنندگان حق
۲- ستمکاران و کافران ( کسانى که بعد از ایمان آوردن دوباره کفر ورزیده اند (
۳- کشندگان و قاتلان مؤمنان
۴- دروغگویان در شهادت حق و باطل و هدایت و ضلالت
۵- آزاردهندگان به پیامبر اکرم ( صلى الله علیه و آله )
۶- منافقین ( زن و مرد ) و کفار( برخى ویژگى هاى منافقان در آیات ۶۸ – ۶۱ آمده است )
۷- پیمان شکنان
۸- مفسدان و فسادکنندگان در زمین و قطع رحم کنندگان.
بنابراین لعن براى معاندان و محاربان با امام حسین(ع) و ظالمین به اسوه ها و الگوهاى هدایت مردم، ابدى است. زیرا ملاک لعن، ابدى است. آنچه که موجب لعن و نفرین نسبت به ظالمین به حق محمد و آل محمد(ص) شده است، و ملاک لعن است، چون باقى است لعن هم باقى است. علاوه بر این، حقیقت و روح دین را همین حب و بغضها تشکیل میدهد. حب و عشق نسبت به کسانى که بندگان مطیع و عارف درگاه الهى بوده اند و بغض نسبت به کسانى که دشمن حق و حقیقت بوده اند (تولی و تبری) از نشانه های ایمان است. همچنان که در متون دینى آمده است «هل الدین الاّ الحبّ؟ و هل الایمان الاّ الحبّ و البغض؟ آیا دین و ایمان چیزى غیر از حبّ و بغض است؟»، (میزان الحکمه، ج ۲، ص ۹۴۴). و تبری و تولی از فروع دین اسلام شمرده می شود که در کنار نماز و روزه و حج قرار می گیرد. در مورد اینکه کل خاندان لعن می شود نیز باید بگوییم در بسیاری از تفاسیر بر اساس روایات “شجره ی ملعونه” در سوره ی نساء آیه ۹۳ به بنی امیه تفسیر شده است آیا اگر قرآن مجید این شجره خبیثه ملعونه را لعنت فرستاد مجوزى نمى شود که ما نیز این خاندان و خاندان هاى مانند مروان و زیاد را لعنت نمائیم ؟ آیا این ادبیات قرآنى که خاندان خبیثه اى را لعنت فرمود و روایات مستند آن را تفسیر نموده اند ، کافى نیست تا بدان استناد شود و چنین سخنى در لعن و برائت آن خاندان هاى پلید گفته شود ؟ اگر چه حساب پاکان از خاندان بنى امیه و . . . از لعنت شوندگان جداست چنانکه در روایات هم آمده که کسی به امام معصوم مراجعه می کند و می گوید من از نظر نسبت از بنی امیه هستم، آیا لعن شامل من هم می شود امام می فرمایند خیر. و مقصود از لعن یک خاندان، لعن کسانی است که در عقیده و عمل با آنان موافق باشند. در حادثه عاشورا چه گروهى، فرزند رسول خدا را به شهادت رساندند و آیا این شهادت حضرت سیدالشهداء ( علیه السلام ) – که از اهل بیت پیامبر اکرم ( صلى الله علیه و آله ) طبق شواهد تاریخى و تفسیرى به شمار مى رود – آزار رساندن به پیامبر اکرم ( صلى الله علیه و آله ) و خداوند به شمار مى رود یا خیر ؟ و آیا این جریان مصیبت بار ، قتل مؤمن محسوب مى شود یا خیر ؟ آیا جریان قتل پاک باختگان و آزادگان در کربلا و حمله به مکه مکرمه و مدینه منوره و فساد در آنها ، فساد فى الارض شمرده نمى شود ؟ آیا طبق نصّ صریح قرآن مجید ، قاتلان حسین ( علیه السلام ) ملعون به شمار نمى آیند و آیا لعن بر آنان به وسیله مؤمنان از صریح قرآن مجید به دست نمى آید ؟ ! ! « اللهم اللعن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد » « إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِى الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ ».